خانه دوست کجاست ?. ؟
خانه دوست همین نزدیکی است
پشت یک تپه سبز ، لب یک نهر قشنگ
که درونش عوض آب محبت جاریست
در کنار جنگل ، که در آن سرو رسا
به بلندای افق آرام است
پشت پرچین نیاز ، گفت نیلوفر وحشی به دو صد عشوه و ناز
به همان برکه پر شور به راز
که تو ای یار عزیز ، خانه دوست کجاست ؟
خانه دوست پر از مهر و سرور
ظلمت و کینه و نفرت ، در آن پیدا نیست
همه با هم به وفا خندانند ?
این عجب معجزه ایست
که مرا سخت به خود شیفته می گرداند
راستی خانه دوست کجاست ؟
به گمانم که همین نزدیکی است ؟
خانه دوست درون دل ماست ?
امشب در کجای سطرها پنهان شدهای که انگشتانم شبیه اسم تو میشوند و پای بر کجای رویای شبانهام گذاشتهای که از گرمای بسترم جوانه میروید؟ هر کجای این خلقت که ایستاده باشی، سنجاق سینهات که میافتد، سنجاقکی میمیرد و عطر پیراهنت که در علفزار میپیچد، اسبها در سینهام میدوند. امشب و شاید امشبی دیگر بر تکه کاغذی نوشتهام آرزویم را و به آبی دریا خواهم سپرد. آخر کسی نمیداند... همه رودهای این جهان از سینه من میگذرند.
به تماشا سوگند و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن واژهای در قفس است
حرفهایم مثل یکتکه چمن، روشن بود
من به آنان گفتم: آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما میتابد و به آنان گفتم:
سنگ، آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز، زیوری نیست به اندام کلنگ
در کف دست زمین، گوهر ناپیداییست
که رسولان، همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید لحظهها را به چراگاه رسالت ببرید
و من آنان را به صدای قدم پیک، بشارت دادم
21605 بازدید
19 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
25 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian